عنوان رساله: بررسی اثرات بسندگی زبان و سن یادگیری زبان دوم بر دستگاه عصبی برای پردازش صرفی-نحوی با استفاده از ERPs و fMRI
دانشجو: سیمین میکده
گروه آموزشی: علوم انسانی
دانشگاه: دانشگاه تربیت مدرس
رشته تحصیلی: زبانشناسی
مقطع تحصیلی: دکتری
استاد راهنما: دکتر ارسلان گلفام؛ دکتر علی مطیع نصرآبادی؛ دکتر ورنر زومر
کارفرما: ستاد راهبری توسعه علوم و فناوریهای شناختی
تاریخ دفاع: 1400-09-28
چکیده:
دوزبانههای بسیاری در سراسر جهان زبان دوم را در بدو ورود به مدرسه میآموزند اما مطالعات اندکی به بررسی پردازش نحوی در این جمعیت پرداختهاند. نحو به عنوان هستة ماهیت زایشی زبان، همواره یکی از موضوعات کلیدی در زبانشناسی محسوب میشود. تشخیص کامل سیستم نورونی، مطالعة نظاممند متغیرهایی را میطلبد که ممکن است این سیستم را تحتالشعاع قرار دهد. تأثیر دو متغیر بسندگی زبان و سن یادگیری زبان دوم بر سیستم نورونی برای پردازش نحوی هدف اصلی اجرای آزمایشهای الکتروانسفالوگرافی (EEG) و تکنیک تصویربرداری تشدید مغناطیسی (fMRI) در رسالة حاضر است. با تکنیک پتانسلهای وابسته به رویداد (ERPs)، آزمونی با هدف بررسی تأثیر بسندگی زبانی بر پردازش نحوی در افراد تکزبانة فارسی و دوزبانة ترکی-فارسی که در سن 7 سالگی و در بدو ورود به مدرسه زبان دوم را به طور رسمی آموخته و به بسندگی بالایی رسیده بودند، اجرا شد. ERPs با استفاده از پارادایم شنیداری نقض نحوی در هجای پایانی جملات فارسی تحلیل شد. در هر دو گروه در هجاهای نادستوری مؤلفة P600 در بازة 500-700 میلیثانیه در پایان جمله مشاهده شد که مؤید حساسیت هر دو گروه به تکلیف شناختی حاضر است. این یافته نشان میدهد که مواجهة افراد با زبان دوم در سن مدرسه ممکن است به کارائی و همبستههای عصبی بومی-مانند منجر شود. با تکنیک fMRI، آزمونی با هدف بررسی تأثیر سن یادگیری زبان دوم بر پردازش نحوی در افراد دوزبانة ترکی-فارسی اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته مؤید اثر معنادار دستوریبودگی در ناحیة پارسآپرکولاریس چپ برای زبان اول و اثر معنادار دستوریبودگی در ناحیة شکنج گیجگاهیفوقانیخلفی چپ برای زبان دوم بود که بیانگر تفاوت در پردازش اطلاعات نحوی زبان اول و دوم در این نواحی مغزی است. نتایج آزمایش fMRI تأیید میکند که اگرچه عملکرد مغزی افراد دوزبانه همراستا با تکزبانههای فارسی بود، آنها زبانهای اول و دوم را به شیوهای متفاوت پردازش کردند که میتواند حاکی از رشد شناختی در این افراد باشد. یافتههای پژوهش حاضر که مبتنی بر دادههای آزمایشگاهی است سن 7 سالگی و قبل از آن را به عنوان سن مطلوب یادگیری زبان دوم پیشنهاد میکند و بر ضرورت اهتمام جدی به شروع بههنگام یادگیری زبان دوم تأکید دارد.