در روز عاشورا سال ۶۱ هجری واقعیتی رخ داد و آن کشته شدن حسین (ع)
و به اسارت رفتن اهل و بیت او بود و پیروز شدن یزید و شامیان
در واقعیت میبینیم رخداد چیست
اما در حقیقت میبینیم این رخداد برای چه رخ داده؟
نبرد عاشورا نبرد بین واقعیت و حقیقت است
حقیقت عاشورا را باید در نگریستن به آیینه سبک زندگ حسین (ع) از ولادت تا شهادت دریافت
و پیامها ی بلند نهضت را در خروج از مکه تا واقعه روز دهم بر دیوار دل نصب نمود
یکی از حقایق واقعه عاشورا نبرد بین فرصت طلبان و حقیقت طلبان بود
فرصت طلبی یعنی برای رسیدن به منافع فردی و گروهی از مرز حق عبور کردن و به آغوش باطل رفتن
حسین ابن علی علیه السلام اگرچه برای اقامه عدل و داد دوستدار تشکیل حکومت بود اما برای این مهم بذل و بخشش و وعده و وعید نمیداد
فلذا هنگام تعطیلی حج و حرکت به سمت کوفه اتمام حجت می کند
مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ
هرکس توان خون دادن دارد با ما همراه شود انجا عرصه خون دادن است بذل جان باید کند همراه ما شود
در فراز دیگر می فرماید
و وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا
عاشورا جنگ میان رضا جویان حق و خود خواهان بود
حسینیان رضای الهی را وطن خود قرار دادند و هر چه را جانان پسندد را اقاماتگاه خود قرار دادند
فلذا هرکس به کربلا رود تحت قبه نمازش کامل است چرا که به زیارت ارواحی آمدند که رضای پروردگار را وطن خود و جان و جسم خود را فنای ولی خدا نمودند
حقیقت دیگر عاشورا امر به معروف و نهی از منکر بود نه انتقاد بی پایه و اساسی که از منیت نشئت گرفته باشد
باید اشتباه را هر جا باشد بیان نمود نه اینکه با بی عدالتی به مخالفان فکر خود تاخت اما عیوب دوستان را نادیده گرفت
خطا هر جا باشد بد است و باید برای آن به پا خواست
حسین (ع) پسر همان پدری است که در مطالبه ی برادرش عقیل آتش به کف دست م گذارد و رنگ نمی بازد
برای اعتلای جامعه اسلامی مفسدان از هر جریان را در نماز جمعه رسوا نمود
امر به معروف و نهی از منکر یعنی قوت قلب نه رعب در دل
امر به معروف و نهی از منکر یعنی محکم سازی یک بنای متزلزل نه ویران نمودن آن
امر به معروف و نهی از منکر یعنی اعطای گل و ریحان نه غضب و خشم
حقیقت دیگر عاشورا برافراشتن یک خیمه برا همدلی نه ساخت مسجدی برای تفرقه
حسین (ع) این توان را داشت هرکس با هر شمائل و عقایدی را زیر پرچمش جمع کند
حالا ظرف فهم متفاوت است نباید یکدیگر را برای تفاوت در نوع فهم و برپایی عزا متهم کرد
بلکه باید جمع کننده بود
هرکس صدای حسین (ع) را شنید به آغوشش آمد
چرا نماز حسین (ع) را تیرباران نمودند چون دیدن نماز حسینیان، سپاه شام را متزلزل می نمود مگر حسین (ع) نمازخوان بود؟!
فلذا عزم به تیرباران صحنه ی نماز گرفتند
و هرکس شنید و متحول ند چون ظرف جسم و جانش را باطل تباه کرده بود
ما باید هنر داشته باشیم بر این سفره بیافزاییم نه اینکه از قطار حب اهل بیت کسی را پیاده کنیم
حقیقت دیگر عاشورا نبرد میان بازیگری و بازیکنان دینداری بود
بازیگر نقش بازی می کند اما اگر خوب بازی نکند یکجا رنگ می بازد
اما بازیکن باید سرعت عمل و قدرت انتخاب به لحظه داشته باشد اگر خوب بازی نکند می بازد
در عاشورا سپاه شامی دینداری نمایشی داشتند فلذا نماز شب خوانان و صاحبان فتوا و جانبازان صفین در برابر حسین (ع) صف کشی کردند چون در دینداری بازیگری می کردند و در نمایش رنگ باختند و سوختند
امّا حسینیان بازیکن بودند به موقع تشخیص دادند که کجا حق را یاری کنند و تا پای جان بیاستند
حقیقت روضه عاشورا از روز اول محرم تا واقعه روز دهم این است
که تا بیدار شویم سوگ پس از کشته شدن اثر ندارد
فلذا باید گریست و گرد و غبار از صفحه فهم و دل زدود تا میدان نبرد امروزمان نبازیم و حق در هر جا هست تنها نگذاریم
و الا بعد از کشته شدن حق گریستن ثمری ندارد
باید از خود بترسیم ما در رویارویی حق و باطل کجای داستانیم
و کدامین مسیر را انتخاب می کنیم
(برگرفته از قلم دکتر پویا پایداری درباره موضوع مورد بحث)
و در سال 1404 فصل سوم را با رویکردی جدید به گفتگو خواهیم نشست