دانشگاه بدون فعالیت فرهنگی، صرفاً متخصص تربیت میکند نه انسان متعهد
فاطمه عباس آباد -فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه، دیگر یک برنامه جانبی نیستند؛ بلکه موتور محرک پویایی فکری، اجتماعی و اخلاقی نسل دانشجو به شمار میآیند. دانشگاه امروز باید فراتر از آموزش صرف، محیطی برای تجربه، گفتوگو و شکوفایی استعدادها باشد. حضور دانشجویان در تئاتر، مناظره، نقد کتاب و فعالیتهای هنری، نهتنها به رشد هوش اجتماعی و هیجانی آنان کمک میکند، بلکه انگیزه، امید و نشاط را در فضای دانشگاهی افزایش میدهد. چنین فعالیتهایی با تقویت روحیه پرسشگری، خلاقیت و مسئولیتپذیری، به پرورش نسلی میانجامد که در کنار تخصص، توان تعامل سازنده با جامعه را دارد. غفلت از این حوزه، دانشگاه را به محیطی سرد و صرفاً آموزشی بدل میکند که خروجی آن متخصصانی بیارتباط با واقعیتهای انسانی و اجتماعی است. رسانه «دانشگاه انقلاب» برای واکاوی اهمیت این موضوع به گفتوگو با دکتر عباس زمانی پرداخته است.
در ابتدا خودتان را کامل معرفی بفرمایید؟
 عباس زمانی کارشناس ارشد مدیریت امور فرهنگی هستم. بنده دارای دکترای تخصصی مدیریت رسانه، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی،  استادیار گروه مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد، مدیر فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد، مدیرگروه علوم ارتباطات و مدیریت رسانه دانشگاه دانش پژوهان پیشرو، و مدیرمسئول فصل نامه جامعه شناسی ارتباطات هستم که چندین کتاب از جمله کتاب «خانواده مجازی واکاوی شبکه های اجتماعی مجازی شفافیت نظام رسانه ای» را تألیف کردهام و  بیش از 50 مقاله  علمی با محوریت رسانه، ارتباطات، فرهنگ و مدیریت در رزومه کاری خود دارم.
۱. وضعیت فعلی فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این فعالیتها توانسته در ایجاد یک فضای پویا و بانشاط فرهنگی برای دانشجویان موفق عمل کند؟ 
 فعالیت های فرهنگی دانشگاه ها در حال یک گذار و تغییر از وضعیت   سنتی به سمت دنیای مدرن و رویکردهای جدید است چرا که با هر تغییر جدیدی اسباب و وسایل تبلیغات فرهنگی و فعالیت های فرهنگی نیز  ارتقا می یابد. با توجه به تغییر نسل در دانشگاه ها حوزه های فرهنگی به سمت تغییر رویکرد و روش برای برقراری ارتباط با نسل شده اند. نسلی که در ارتباطات انعطاف پذیر، مطالبه گر، پرتلاش و به دنبال آینده ای بهتر برای خود است.فعالیت های فرهنگی در دانشگاه ها هنوز با وضع مطلوب فاصله زیادی دارد به جرات میتوانم بگویم ما هنوز نتوانسته ایم همه دانشجویان این نسل را نسبت به برنامه های دانشگاه ها جذب نماییم  و هنوز این فعالیتها نتوانسته در ایجاد یک فضای پویا و بانشاط فرهنگی برای دانشجویان موفق عمل کند اما قطعاً با تغییر رویکرد مدیران فرهنگی دانشگاه ها، در زمان کوتاه می توان به نقطه مطلوب رسید. 
۲. فکر میکنید دانشجویان تا چه حد در برنامهریزی و اجرای فعالیتهای فرهنگی مشارکت دارند و آیا سازوکارهای موجود برای جلب مشارکت آنها کافی است؟
 به نظرم من بدون مشارکت دانشجویان اصولاً اجرای برنامه های فرهنگی در دانشگاه ها  بسیار سخت و حتی می توان گفت کم اثر خواهد بود. هدف اجرای برنامه های فرهنگی برای دانشجویان در درجه اول جذب و آموزش آنها برای پرورش نیروهای اجرایی، فرهنگی و خلاق و در مرحله بعد ایجاد شور و نشاط در دانشگاه است. در تمامی دانشگاه ها ساز و کارهای مختلفی از جمله فعالیت دانشجویان در نشریات دانشجویی، کانون های فرهنگی، تشکل های دانشجویی، کرسی های آزاد اندیشی، نمایشگاه های صنایع خلاق و ... وجود دارد که علاقه مندان می توانند با عضویت در یک یا چند مورد از موارد ذکر شده، به صورت گروهی به فعالیت بپردازند.همچنین رویدادها و مسابقات مختلفی در حوزه های فرهنگی، هنری، صنایع خلاق، کتابخوانی و... به ویژه قرآن و عترت در طول نیمسال های تحصیلی برگزار می شود که امکان رقابت انفرادی دانشجویان هم در آن فراهم است و همه این برنامه ها باعث می شود استعدادهای دانشجویان به عنوان سرمایه های آینده کشور شناسایی و کشف شده و هدایت و پرورش یابد.میزان این مشارکت در دانشگاه ها قابل توجه است.
۳. از نظر شما، چه تفاوتها یا شباهتهایی بین فعالیتهای فرهنگی دانشگاه ما با دانشگاههای دیگر (داخلی یا خارجی) وجود دارد؟ آیا ما در این زمینه نقاط قوت منحصربهفردی داریم؟
 در این زمینه بعضی از موارد مانند نشریات دانشجویی، کانون های فرهنگی و تشکل ها و نیز بعضی رویدادها جنبه سراسری و ملی دارد و در تمامی دانشگاه ها مشترک است
 تعدادی از رویدادها مانند مسابقات دانشجویی نیز در بعضی دانشگاه ها به صورت اختصاصی برگزار می شود.
 به طور مثال ممکن است مسابقات قرآن و عترت در کل دانشگاه های کشور به صورت همزمان و سراسری برگزار شود اما جشنواره نشریات دانشجویی صرفاً مخصوص دانشجویان دانشگاه آزاد باشد و در مجموعه دانشگاه های دولتی نیز به طور خاص برای خودشان برگزار شود. 
۴.  با توجه به تجربیات شما به عنوان یک استاد دانشگاه فکر میکنید اصلیترین چالشها یا موانع پیش روی توسعه فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه کدامند؟ (مانند بودجه، فضا، نیروی انسانی، یا سیاستگذاریها) 
 با توجه به افزایش هزینه ها و کمبود بودجه برای اداره دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی اولین حوزه ای که با کمبود بودجه مواجه می شود حوزه های فرهنگی است. چرا که از نگاه مدیران حقوق و دستمزد و هزینه های جاری برای فعالیت دانشگاه ها لازم است و حوزه های دیگر در اولویت بعدی قرار دارند. اگر چه این اقدام در کوتاه مدت جواب می دهد، اما در بلند مدت بی توجهی به فعالیت های عمیق و تاثیرگذار فرهنگی پیامدهای منفی دارد که  نتیجه آن چندین سال پس از تصمیمات فعلی گریبان گیر کل جامع خواهد شد.
 این تفاوت نگاه در سیاستگذاری هم بعضاً به چشم می آید. چرا که مدیران به دنبال ایجاد شاخص های کمی و مقایسه آماری نتایج فعالیت های فرهنگی همانند پروژه های عمرانی هستند، در حالیکه حوزه فرهنگ صرفاً در حوزه زیرساخت ها دارای شاخص های کمی قابل قبول است و در سایر موارد رویکردهای کیفی و عمیق بیشتر پاسخگو است که البته می توان آن را به شاخص های کمی تبدیل کرد. 
۵.  از دیدگاه شما، چه فرصتهای مغفولماندهای در حوزه فرهنگی وجود دارد که میتوانیم با بهرهگیری از آنها، پویایی بیشتری به فضای فرهنگی دانشگاه ببخشیم؟ (مثلاً استفاده از ظرفیتهای محلی، همکاری با نهادهای خارج از دانشگاه، یا فناوریهای نوین)  از دیدگاه مدیریتی در ارتباط به محیط دانشگاه ها، به نظر می رسد ارتباط دانشگاه با محیط پیرامون آن زیاد نیست. فعالیت دانشگاه ها صرفاً محدود به برنامه های داخل دیوارهای دانشگاه است و اگر هم رویدادی در خارج از دانشگاه به صورت مشارکتی برگزار شود، آن هم محصور در همان محیط دانشگاه است. به نظر من دانشگاه های ما با مردم  هم به لحاظ فیزیکی و هم اجتماعی فاصله دارند و این فاصله صرفاً وقتی کاهش می یابد که یکی از اعضای خانواده ها در یک دانشگاه مشغول به تحصیل شود.
 فرصت های بسیار زیادی برای فعالیت های اجتماعی مشترک میان سازمان های مردم نهاد و دانشگاه ها وجود دارد که باعث شود عموم مردم با محیط دانشگاه ها آشنا شوند و از امکانات و فضاهای بدون استفاده دانشگاه ها استفاده نمایند اما به دلیل وجود حصار اطرف دانشگاه ها این امکان میسر نیست.وقتی می گویم حصار وجود دارد، صرفاً به موانع فیزیکی توجه نکنید، در ذهن بسیاری از مدیران دانشگاه، مدیریت فقط معطوف به محیط داخلی دانشگاه است در حالیکه دانشگاه ها می توانند نه فقط در شعار، بلکه در عمل به میان مردم بیایند.
 از طرف دیگر در میان دانشجویان نیز استعدادهای بسیار زیادی در حوزه های مختلف وجود دارد که با جذب و جلب مشارکت آنها می توان بسیاری از مشکلات داخل و خارج دانشگاه را برطرف نمود و هزینه های دانشگاه ها و حتی سازمان ها را کاهش داد و آنها را برای مدیریت عملی در مشاغل آینده پرورش داد. 
۶. نقش اساتید در ترویج فرهنگ و هنر در بین دانشجویان را چگونه تعریف میکنید؟ آیا میتوانیم سازوکارهایی برای مشارکت فعالتر اساتید در این زمینه طراحی کنیم؟
به نظرم رویکردها و نگرش های اثباتی در دانشگاه ها باید تغییر کند. اینکه ما یک استاندارد  مانند نمره امتحان را ملاک ارزشیابی همه دانشجویان با سطح توان و استعدادهای مختلف و متفاوت قرار می دهیم، شاید ملاک صحیحی نباشد.دانشگاه و استادان ما باید دانشجویان را به سمتی ببرند که در هر درس و کلاس استعدادهای نهفته آنها شکوفا شود در فعالیت های کلاس و دانشگاه مشارکت داشته باشند و یک شیوه ارزشیابی انعطاف پذیر و در عین حال منطقی و عادلانه برای نمره دهی آنها ملاک عمل قرار گیرد.
 به طور مثال می توان ارزشیابی دانشجویان و نمره نهایی را به بخش های مختلف تقسیم بندی کرد و یک ارزشیابی مستمر در طول ترم انجام داد که البته بعضی استادان این کار را انجام می دهند. اما در نهایت چون معیار نمره دهی طرح درس های وزارت علوم یا سازمان مرکزی دانشگاه آزاد است، در کل اکثریت استادان به سمت همان شیوه نمره دهی مصوب حرکت می کنند و خلاقیت کمتری در ارزشیابی دانشجویان دارند.
 در اینجا سوال این است که هدف از حضور دانشجویان در دانشگاه چیست؟ آیا فراگیری علم و دانش و تربیت نسل جدید است یا کسب نمره و درجه؟ البته این صحبت من احتمالاً قابل نقد است. اما به نظرم یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که اگر روش های گذشته پاسخگوی نیازهای فعلی ما بود، قطعاً در طول سالیان گذشته باید شاهد پیشرفت و توسعه در ابعاد مختلف فرهنگی چه در دانشگاه ها و چه در جامعه بوده باشیم، آسیب های اجتماعی ما کمتر و کیفیت زندگی ما افزایش یافته باشد. آیا در حال حاضر این صحبت بنده به طور متوازن روی داده است؟ 
۷.  اگر قرار باشد سه پیشنهاد کلیدی برای بهبود و ارتقای فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه ارائه دهید، آن سه پیشنهاد چه خواهند بود؟
 پیشنهاد بنده می تواند این باشد
 اختصاص قسمتی از ارزشیابی دانشجویان به حضور موثر در فعالیت های دانشگاهی مرتبط با آن درس
 واگذاری بعضی مسئولیت های اجرایی فرهنگی به دانشجویان مستعد و فعال برای تربیت نسل جدید
 انجام آزمون ها و تست های شخصیت شناسی در ابتدای ورود دانشجویان به دانشگاه و استفاده از نتایج آن در هدایت تحصیلی و فرهنگی آنها به صورت پیش کنشانه، یعنی نه اینکه منتظر باشیم دانشجویان به طرف فعالیت های دانشگاه بیایند، بلکه ما با استفاده از اطلاعاتی که داریم خودمان به سراغ دانشجویان برویم و آنها را دعوت به مشارکت در فعالیت های فرهنگی و دانشجویی کنیم. 
۸.  به نظر شما چه نوع فعالیتهای فرهنگی میتواند در راستای تقویت هویت ملی، ارزشهای اخلاقی و مسئولیتپذیری اجتماعی دانشجویان مؤثرتر باشد؟
 فعالیت های گروهی و تیمی، کرسی های نقد آزاد اندیشی، فعالیت در کانون های فرهنگی تخصصی و نیز نشریات دانشجویی در این زمینه بسیار مهم است.این فعالیت ها دانشجویان را در یک محیط کوچکتر در معرض تصمیم گیری، مدیریت، همکاری و مشارکت و البته چالش های فعالیت های گروهی قرار می دهد و باعث می شود که آنها برای مواجهه با مسئولیت های بزرگ آینده، مصون سازی شده و تجربه کسب کنند.
 رویکرد مشارکتی توسعه به این نکته مهم و تمرین توسعه مشارکتی از پایین ترین سطوح جامعه خصوصاً سازمان های مردم نهاد تاکید دارد و  فعالیت های دانشجویی از جمله مهمترین این موارد است. 
۹.  با توجه به تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی در جامعه، چه راهکارهایی را برای بهروزرسانی و جذابیتبخشی به فعالیتهای فرهنگی دانشگاه پیشنهاد میکنید؟
 به نظرم باید یک تحقیق میدانی کامل و جامع  و نه صرفاً نمادین در دانشگاه ها انجام شود و از خود دانشجویان سوال شود که متناسب با سن و نسل شان به چه مواردی علاقه دارند، انگیزه های آنها برای حضور در برنامه های فرهنگی چیست و چه نقدهایی به برنامه های موجود دارند.پس از آن با تحلیل مضامین و محتوای اطلاعات کسب شده، مهندسی مجدد برنامه ها و فرایندهای فرهنگی را انجام داد تا اهداف دانشگاه و جامعه متناسب با دیدگاه ها، سلایق و علایق دانشجویان بازترسیم شود در این صورت امکان تحقق اهداف و جذب دانشجویان به شکل قابل توجهی افزایش خواهد یافت. 
۱۰. با توجه به فضای اجتماعی و فرهنگی کشور بعداز جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی با کشورمان ايران و دشمنی های استکبار جهانی آمریکا به نظر شما مسئولان فرهنگی دانشگاه ها باید چه اولویت های فرهنگی را در دانشگاه ها را در دستور کار خود قرار دهند؟ 
 مهمترین اقدام باید روشنگری، شفاف سازی و جهاد تبیین باشد. باید نقاط قوت و ضعف به طور کامل و منطقی برای دانشجویان تشریح و تبیین شود. نه بزرگنمایی شود و نه کوچک نمایی.
 باید حقایق بیان شود تا نسل جدید دانشجویان با واقعیت های عینی مواجه شوند و روایت صحیحی از مسائل و رویدادها داشته باشند.
 این مهم نه فقط در شعار بلکه باید توسط استادان محترم در کلاس های مختلف متناسب با موضوعات درسی و در کنار آن در رویدادهای جمعی دانشجویی به انجام رسد تا تاثیرگذار شود.
 از طرف دیگر باید امیدآفرینی و افزایش نشاط سرلوحه همه امور دانشگاه قرار گیرد. آنچه که دانشجوی جوان امروز ما نیاز دارد قبل از هرچیز، انگیزه، امید و نشاط در دانشگاه و جامعه است. 
۱۱.در حوزه فرهنگ، دانشگاه های کشور امروزه در چه وضعیتی دارند ارزیابی شما چیست و چه برنامه هایی را پیشنهاد میکنید؟ 
 پاسخ به این سوال کار آسانی نیست. چرا که ممکن است اظهار نظرهای ظاهری و نظری با واقعیت تطابق نداشته باشد و بیشتر نزدیک به نظر شخصی اظهار نظر کنندگان باشد.
 به نظرم ابتدا باید وضع موجود را به طور علمی پیمایش کرد تا مشخص شود دقیقاً در چه موقعیتی قرار داریم و سپس مسیر راه آیند متناسب با اهداف ترسیم شود. در غیر اینصورت شاید شاهد اظهار نظرهای ضد و نقیضی باشیم که از صفر تا صد متغیر باشد.
 آنچه که بنده مشاهده می کنم این است که پایبندی دانشجویان به بخشی از ارزشهای مذهبی  کم رنگ شده اما در کنار آن روحیه انعطاف پذیری، مشارکت، مطالبه گری، مسئولیت پذیری در برنامه های دانشجویی و پایبندی به ارزش های ملی در نسل جدید دانشجویان افزایش یافته است. 
۱۲. نظر شما درباره کلمات ذیل و تحقق آن در فضای فرهنگی دانشگاهها چیست؟
 *هویت ملی ایرانی: برای دانشجویان بسیار جذاب و در حال تقویت است. 
*جنگ فرهنگی در دانشگاه ها: نیاز به مواجهه عالمانه و هوشمندانه دارد و باید با روش های جدید و جذاب دانشجویان را نسبت به آن حساس و مصون نمود.
*هویت دینی: به نظر می رسد دانشجویان درحال گذار از هویت دینی به سمت هویت ملی هستند و برای احیای هویت دینی آنها باید تلاش بیشتری صورت گیرد.
*جایگاه کتاب و مطالعه در توسعه فرهنگی دانشگاه ها: مطالعه غیر درسی دانشجویان به واسطه استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی سطحی شده است. نسل امروز راجع به همه مسائل خیلی وسیع اما خیلی کم می داند! همان تعبیر اقیانوسی به عمق یک سانتی متر! در حالیکه مطالعه عمیق می تواند منشاء تفکر، خردمندی و توسعه فرهنگی باشد.
* ضرورت برگزاری برنامههای آموزشی و میزگردهای دشمن شناسی در دانشگاه ها؟ در صورتیکه به صورت علمی و هوشمندانه انجام شود می تواند زمینه ساز جذب و مصون سازی دانشجویان را به دنبال داشته باشد
*کرسی های آزاد اندیشی و تریبون آزاد؟ ضرورتی غیر قابل انکار در دانشگاه.
*اردوهای فرهنگی دانشجویی؟ عامل هم افزایی، مشارکت و افزایش نشاط دانشجویی و زمینه ساز انتقال غیررسمی باورها و ارزش های مطلوب اجتماعی به دانشجویان
۱۳.وضعیت فرهنگی امروز دانشگاه ها و نسبت آن با سیاست گذاری فرهنگی را چگونه ارزیابی میکنید؟
 به نظرم باید افراد جوان تر و نزدیک تر به نسل جدید در سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه ها وارد شوند. نه اینکه دچار شعار  زدگی شویم و  از جوانان فاقد تخصص و دانش استفاده کنیم، بله در این کشور پهناور افراد متخصص، متعهد، باسواد و دغدغه مندی وجود دارند که حضور آنها در سیاستگذاری های فرهنگی و اجتماعی می تواند زمینه ساز رفع مشکلات فعلی و توسعه و پیشرفت آتی ایران عزیزمان باشند.
 با ادبیات دهه 50 و 60 نمی توان با نسل دهه 80 و 90 گفتگو و ارتباط برقرار کرد! 
در پایان باید گفت که چه بخواهیم و چه نخواهیم نسل جدید در حال رشد است و به زودی و در آینده نزدیک به مناصب مدیریتی و تصمیم گیری کشور وارد میشود. پس باید تلاش کنیم فرزندانمان به گونهای تربیت شوند که آینده ایران عزیز را بهتر از گذشته رقم بزنند.