برگزاری کارگاه "مبانی آینده‌پژوهی فرهنگی و دورنمای تمدن‌سازی"

یکشنبه, 08 آبان,1401

برگزاری کارگاه "مبانی آینده‌پژوهی فرهنگی و دورنمای تمدن‌سازی"

اساس آینده‌پژوهی، تغییر است

کارگاه آموزشی فرهنگی شماره 3
عنوان: "مبانی آینده‌پژوهی فرهنگی و دورنمای تمدن‌سازی"
سخنران: دکتر علی قربان‌پور "عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری"            تاریخ: 29 تیرماه 1401
مکان: سالن شهید صبوری معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی

    علیرضا کلانترمهرجردی؛ سرپرست دفتر مطالعات فرهنگی در ابتدا نکاتی را اشاره کردند: من در قالب سه مقدمه کوتاه، مطالبی را یادداشت کرده¬ام که خدمت عزیزان ارائه می‌دهم. حضرت آقا در رابطه با چرایی و فلسفه نهاد جهاد دانشگاهی می‌فرمایند که وظیفه جهاد دانشگاهی تحقیقات و فعالیت فرهنگی است. همچنین می‌فرمایند که مسئولیت و وظیفه جهاد دانشگاهی هدایت دانشجو در مسیر پختگی و کمال است پس این دو تا نکته آن چیزی که ما باید در رابطه با چرایی و فلسفه جهاد در ذهنمان داشته باشیم. در باب چیستی جهاد دانشگاهی می‌فرمایند جهاد دانشگاهی از ستون‌های انقلاب و سقف جامعه حقیقی اسلامی است. باز هم می‌فرمایند جهاد دانشگاهی سمت‌گیری و حرکت است. دوباره اشاره دارند که جهاد دانشگاهی مایه امید به آینده کشور است یا مایه امید به آینده علمی‌کشور است. در رابطه با بایدهای جهاد دانشگاهی اشاره دارند که ایجاد مرزهای جدید و طی نمودن مسیرهای میانبر وظیفه جهاد دانشگاهی است. پس این هم به عنوان یک باید مهم در بیانات حضرت آقا می‌شود شناسایی کرد لذا در بیانات رهبری منظومه مفاهیم و واژگانی وجود دارد که بیانگر نقش و جایگاه جهاد دانشگاهی به عنوان نهادی¬ست که به میزان زیادی بازیگر سازنده آینده انقلاب است. یعنی جهاد دانشگاهی نسبت به انقلاب اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی‌ در کنار یک سری از سازمان‌ها و نهادهای دیگر مسئول است. ما از این منظومه واژگانی یا مفاهیمی‌که احصاء و شناسایی کردیم  می¬رسیم به این که واژگانی مثل «مرزهای جدید»، «مسیرهای میانبر»، «آینده علمی»، «سمت‌گیری و حرکت»، «سقف حقیقی جامعه»، «مسیر کمال و پختگی» در آینده انقلاب و یا آینده جامعه اسلامی نقش ‌ایفا می‌کند.
    فارغ از این احصاء مفاهیمی ‌که صورت گرفت بیانیه گام دوم سندی است که به شکلی واقع‌بینانه و آرمان‌گرایانه، آینده و چشم‌اندازی را برای جامعه ایران پیش رو قرار می‌دهد و آن آینده را مجددا مورد تاکید و یادآوری قرار می‌دهد. این سند برای تک تک مسئولینی که در حوزه‌های مختلف فرهنگی، پژوهشی، آموزشی، و دانشگاهی مشغول فعالیت هستند طبیعتا یک نقشه راه است. توصیه رهبری به مدیران و مسئولان این است که در مسائلی که جامعه با آن روبروست گم نشوند. لذا باید ضمن توجه به مساله به آرمان هم توجه کنیم که همان بحث آینده سازی یا بحث آینده نوین یا تمدن نوین اسلامی‌است.
    مقدمه سوم بنده در واقع فهم نسبت میان فرهنگ، سیاست و جامعه است. فرهنگ یکی از آن عرصه‌های مهم است. ‌در نگاه اندیشمندان این نگاه وجود دارد که فرهنگ دارای نقش و جایگاه اساسی است به عبارتی اگر ما تامل یا اندیشه لازم را در بحث فرهنگی نداشته باشیم آسیب‌هایش در حوزه سیاست و اقتصاد نمود پیدا می¬کند. بسیاری از مشکلاتی که در حوزه سیاست و اقتصاد و سایر عرصه‌ها وجود دارد در واقع ریشه¬ی فرهنگی دارند. می‌خواستیم به اینجا برسیم که از رسالت‌های ما در بحث جهاد دانشگاهی بحث فرهنگ است و پرداختن به این بحث با توجه به افقی که پیش روی ما است مبتنی بر سند گام دوم است. در این راستا امروز در خدمت جناب آقای دکتر علی قربان‌پور هستیم.
    قربان‌پور هستم. عضو هیئت علمی ‌دانشگاه  حکیم سبزواری و دکترای علوم سیاسی دارم. موضوع مورد علاقه‌ی من هم آینده‌پژوهی است. من در بحث آینده‌پژوهی هیچ ادعایی ندارم. چون آینده‌پژوهی یک کار جمعی است. اساس آینده‌پژوهی، تغییر است. ما نگاهمان استادسالاری، معلم‌سالاری، مربی‌سالاری نیست. این ویژگی‌ها مربوط به دوره کلاسیک و سنت قدمایی است. ویژگی اصلی آینده‌پژوهی مشارکت است.
    در کارگاه اول سعی می‌کنم کلیت بحث‌ها را مطرح کنم. در کارگاه دوم مقداری بحث‌های فنی و کلیدی آینده‌پژوهی را بیان می‌کنم. در کارگاه سوم بر اساس شعار سال جهاد دانشگاهی(نوآوری) مطالبی را عرض خواهم کرد.
    سوره مبارکه یس آیه 45 می‌فرماید رسولان حق، مردم را می‌گویند که در گذشته و آینده خود اندیشه کنید تا شاید مورد رحمت الهی قرار گیرید. شعاری که من دارم این است که: آینده در تدبیر ما است نه در تقدیر ما. اینجا نقش انسان را مد نظر دارم که هر کاری را که بخواهد می‌تواند انجام دهد؛ «رسد آدمی ‌به جایی که به جز خدا نبیند...» اراده کردن انسان و وجه سازه‌گرایی او یکی از ویژگی‌های اساسی آینده‌پژوهی است. انسان، انتخاب‌های متعدد و به همین علت، آینده‌های متعددی در پیش دارد؛ futures  studies مطالعات آینده‌هاست نه یک آینده خاص. تشخیص و شناخت راهی که در پیش رو داریم نسبت به قبل، بسیار سخت‌تر است پس این‌جا علم آینده‌پژوهی ضرورت پیدا می‌کند. آینده‌پژوهی یک دانش فن‌آوری فرارشته‌ای است. تخصصی نیست. ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که چون رشته علوم انسانی هستیم آینده‌پژوهی مختص علوم انسانی است. فرارشته‌ای یعنی همه رشته‌ها را دربرمی‌گیرد که به اعتبار گذشته و زمان حال به کشف و اختراع آینده‌های مختلف می‌پردازد. ما چند نوع آینده داریم. پس وقتی که می‌گویم futures یعنی انواع آینده؛ آینده ممکن، آینده باورپذیر، آینده محتمل و آینده مبهم. کلیدواژه دیگری که وجود دارد تغییر و ساختن است. تصوری که نسبت به آینده‌پژوهی داریم این است که در آینده‌پژوهی قرار است ما پیش‌بینی کنیم و حدس و گمان بزنیم. هرچند که این‌ها جزو قابلیت‌های آینده‌پژوهی هستند ولی یکی از شعارهای مهم آینده‌پژوهی این است که آینده را باید ساخت. ژاپن اگر ژاپن شد به دست خود مردم ژاپن ساخته شد. بنابراین آینده‌پژوهی یک دانش- فناوری فرا رشته‌ای است که به اعتبار گذشته و حال به کشف و اختراع آینده می‌پردازد. پس نباید این تصور ایجاد نشود که چون در آینده‌پژوهی از آینده صحبت می‌کنیم، گذشته و تاریخ به کار ما نمی‌آید. انسان فشرده‌ی گذشته‌ی خویش است. اگر گذشته‌ای ساخته شود اکنونیت و گذشته ما جمع می‌شود و حاصل و خروجی آن آینده است. حالا ما می‌توانیم این آینده را کشف کنیم یا اختراع کنیم و دست به تغییر بزنیم. آن چیزی که وجود دارد بحث تغییر در آینده است. در اصل ما انواع آینده داریم.  مثلا اگر وضع به همین منوال پیش برود ممکن است کشور ما از نظر اقتصادی وضعیت بدی داشته باشد اما با آینده‌پژوهی می‌توانیم متغییرهایی را کنار هم بچینیم که این وضع نامطلوب برای ما پیش نیاید. بنابراین اینجا چشم‌انداز، آینده مطلوب و آینده راهبردی پیش می‌آید. ما می‌توانیم آینده مطلوب را براساس ارزش‌ها و باورهای خودمان تنظیم کنیم.
    هر آنچه قابل تصور است، امکان‌پذیر است. یعنی اگر ما تصور کنیم روزی در ایران قحطی پیش می‌آید، پس وقوع آن امکان‌پذیر است چون تصورش کرده‌ایم. برعکس اگر تصور کنیم که ایران مشکل آب را می‌تواند حل کند چنین کاری امکان پذیر می‌شود. نکته‌ای که ما در سیستم آموزشی‌مان فراموش می‌کنیم و حلقه مفقوده است این است که کمتر به تصور یا imagination پرداخته‌ایم. ما هیچگاه در سیستم آموزشی از تخیل بهره‌ای نبرده‌ایم. ژول ورن کتاب «سفر به کره ماه» را در قرن هجدهم نوشته است ولی سفر به کره¬ی ماه در قرن بیستم اتفاق افتاده است. پس تصور و تخیل یکی از نکات مهم آینده‌پژوهی است.
    چرا آینده‌پژوهی می‌کنیم؟ بیست سال قبل در ایران نیازی به آینده‌پژوهی نداشتیم، اما الان شرایط فرق کرده است. یکی از دلایل، تغییر و پیچیدگی است. ما وارد کلان روندهایی تاریخی این تغییر شده‌ایم. مثلا 10 سال پیش یک ورژن موبایل یا فناوری به بازار آمده بود. دو سال بعد از آن، بلافاصله تغییر کرد. یک زمانی ما دوربین عکاسی داشتیم. دوربین مثلا زنیت یا دوربین یاشیکا خیلی باکلاس بود. به محض این که موبایل آمد کل دوربین‌ها کنار رفتند. بنابراین تغییرات اکنون شتابناک است. آلوین تافلر انقلابات مختلف را مطرح کرده است. او می‌گوید براساس کلان-روند تاریخی سه موج یا سه انقلاب تاکنون اتفاق افتاده است. یازده هزار سال پیش انقلاب کشاورزی رخ داده است. انسا‌ن‌ها ابزار، خوراک و کشاورزی را شناختند. بعد در قرن 18 انقلاب صنعتی یا موج انقلاب صنعتی شکل گرفت و در نهایت در اواخر قرن بیستم انقلاب فناوری روی داد.
    یکی از کلید واژه‌های آینده‌پژوهی، بحث کلان روند است. آینده‌پژوهی هیچ گاه به جزئیات تاریخ نمی‌پردازد. تاریخ را وقتی که در آینده‌پژوهی بررسی می‌کنند به صورت کلان‌-روندی یا metahistory می‌پردازند. دیگر کار ندارد که مثلا در موج انقلاب صنعتی چه ریز اتفاقاتی افتاده است.
    اما جهان معاصر. جهان معاصر که می‌گوییم منظورمان جهان قرن بیست و یکم است. این جهان معاصر نسبت به جهان نیمه اول قرن بیستم یا حتی نیمه دوم قرن بیستم تفاوت‌هایی دارد. یکی از ویژگی‌های جهان معاصر بحث پیچیدگی‌ روز است که شاید 20 سال پیش این پیچیدگی‌ها نبود. پس یکی از ویژگی‌های جهان معاصر شکل‌گیری پیچیدگی‌ها و به اصطلاح تغییرات حاصل از پیچیدگی‌ها است. دومین موضوع حساسیت‌پذیری است. محیط، تکنولوژی، فناوری، و جامعه درجه¬ی حساسیت‌شان به شدت بالا است. یک اصلی است به نام اصل اثر پروانه‌ای که این را هواشناس‌ها معمولا به کار می‌برند. اثر پروانه‌ای می‌گوید مثلا آن قدر تغییرات هوا حساس هستند که مثلا اگر یک پروانه‌ای در پکن پر بزند، فشاری که در هوا وارد می‌کند ممکن است در واشنگتن طوفانی به پا کند. یعنی تغییرات آب و هوایی آن قدر حساس هستند که بال زدن پروانه در یک‌جا می‌تواند در جای دیگر تغییرات جوی ایجاد کند. مثلا کرونا را من مثال بزنم؛ یک نفر در ووهان چین غذای نامطلوبی خورده و به ویروسی به نام کرونا مبتلا شده. بر اثر ارتباطات اجتماعی چین را در برگرفت و بعد کم کم به تمام جهان سرایت کرد. پس شرایط امروز به شدت حساسیت‌پذیر است. یک جمله کوچک در توییت رئیس جمهور ممکن است یک کشور را به آشوب بکشاند. یک جوانی در تونس آمده با پلیس درگیر شد خودکشی کرده و بهار عربی اتفاق افتاد. پس جهان امروز نسبت به جهان دیروز جهان حساسیت‌پذیری است.
    یک زمانی دو بلوک داشتیم؛ بلوک شرق و بلوک غرب. هر فرهنگی هم ساخته می‌شد تابع همین دو بلوک بود. می‌گفتند طرف چپ است یا راست است. یا سوسیالیستی است یا لیبرالیستی است. دو تا فرهنگ وجود داشت و همه چیز تابع این دو تا فرهنگ بود. الان از دل گفتمان اسلامی در خاورمیانه انواع گفتمان‌ها شکل گرفته است. پس ما دیگر یک گفتمان غالب نداریم و به نسبت تفاوت‌هایی که وجود دارد تغییرات هم سریع شکل می‌گیرد؛ چه در هویت و  چه در فرهنگ. در خود ایران هویت‌ها روز به روز مسائل جدیدی را مطرح می‌کند.
    شاه‌بیت آینده‌پژوهی، عدم قطعیت است. یکی از کارهایی که آینده‌پژوهی می‌خواهد انجام بدهد شناخت عدم قطعیت یا uncertainty است. عدم قطعیت یعنی چه؟ یعنی این که ما دانش و اطلاع نسبت به آینده نداریم. مثلا اگر روسیه اوکراین را اشغال بکند در اروپا چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما هیچ اطلاع دقیقی در این زمینه نداریم. به خاطر همین است که در نهادها و سازمان‌ها، مراکز داده‌پروری یکی از بخش‌های مهم هستند. برای آینده¬پژوهی ما باید داده داشته باشیم. مثلا برای همین کرونا می¬بایست داده‌های مختلف داشته می-داشتیم؛ در برابر این بیماری چقدر توانایی داشتیم؟ چقدر امکانات انسانی داشتیم؟، چقدر امکانات تکنولوژیکی داشتیم؟، ضعف ما کجا بود؟ نقطه قوت ما کجا بود؟ ما اگرچه از آینده اطلاع نداریم ولی عدم قطعیت را با داده‌ها می‌توانیم کامل کنیم.
    جهانی که ما داریم بی‌ثبات است. شما نمی‌توانید برای دو ماه آینده برنامه‌ریزی کنید چون وضعیت اقتصادی بی‌ثبات است. در جهانی که بی‌ثباتی و  نوسان فرهنگی دارد ما بایستی چه راه حلی داشته باشیم؟ باید برنامه‌های به اصطلاح چشم‌انداز داشته باشیم چون دائم با تغییر ماهیت، و تغییر روند سر و کار داریم. عدم قطعیت هم ناشی از فقدان دانش و اطلاعات است. ما نیاز به یک سری اطلاعات داریم که برای ما جنبه ادراکی دارد. چه مواردی می‌تواند به ما کمک کند؟ پیچیدگی هم که در عین حال پاسخ به محیط است. شرایط ابهام یعنی علت و معلول‌ها مشخص نیست. پس این جهانی که ما داریم جهان بی‌ثبات، جهان عدم قطعیت، جهان پیچیدگی‌ها، و جهان ابهامات است. آینده‌پژوهی به خاطر این ویژگی‌ها شکل گرفته است. در آینده‌پژوهی ما یک سری اهداف کلی داریم، و یک سری اهداف عملیاتی. وقتی می‌خواهیم اهداف را عملیاتی کنیم به آینده‌سازی وارد می‌شویم. بخش عملیاتی آینده‌پژوهی هم علم است هم هنر است. چرا می‌گویند علم است؟ چون شما بایستی دانش و داده داشته باشید چرا می‌گویند هنر است چون از تخیل(imagination) استفاده می‌کنیم. در تخیل ما افق دیدمان و سپهر اندیشه‌مان را افزایش می‌دهیم. پس آینده‌پژوهی هدفش این است که با مسلح شدن به هنر و علم در عین حال بتواند ما را از غافلگیری‌ها و شگفتی‌هایی که در آینده هست نجات بدهد.
وقتی می‌خواهیم وارد عملیات بشویم بایستی چند تا عامل را بشناسیم. یکی شناخت عدم قطعیت(uncertainty) است. وقتی می¬خواهیم برای نسل جدید یا نسل دهه نود برنامه‌ریزی فرهنگی داشته باشیم با مشکلاتی ازجمله گسست نسلی مواجه می¬شویم. ما دلایل این گسست را نمی‌دانیم. این می‌شود عدم قطعیت. کار جمعی اینجا به کمک ما خواهد آمد. وقتی می‌گویند آینده‌پژوهی جمعی و اشتراکی است یعنی زوایای دید گوناگون موجب شناخت بهتر مسائل می¬شود. یکی دیگر شناخت شگفتی‌سازها است. آینده¬پژوه بایستی شگفتی‌ها را هم بداند. مدیر برنامه‌ریز توجه به شگفتی‌سازها نمی‌کند بلکه صرفا برنامه¬اش را ارائه می-کند. این شگفتی ساز است. گاهی می‌بینیم بچه‌هایمان پنهان‌کاری انجام می‌دهند. ما از آن می‌گذریم ولی بعد می‌بینیم یک دفعه اتفاق ناخوشایندی افتاده است. در بخش تکنولوژی، فناوری در فرهنگ هم همینطور است. یک مدیر برنامه‌ریز آینده‌پژوه بایستی علائم ضعیف تغییر را مد نظر بگیرد. پس هم علائم قوی تغییر که عدم قطعیت‌ها و شگفتی سازها هستند و هم علائم ضعیف تغییر را بایستی در نظر بگیریم. آقای پرفسور کردوانی بیست سی سال پیش تنها کسی بود که علائم ضعیف تغییر زیست بوم ایران را تشخیص داد. می‌گفت ما اگر با این فرمان پیش برویم ما با مشکل آب و محیط زیست مواجه خواهیم شد،اما کسی به حرفش گوش نداد. یک مدیر بایستی علائم ضعیف تغییراتی که در برنامه‌اش هست را مد نظر داشته باشد.
    کلان روندهای تاریخ آینده‌پژوهی را می‌توان در قالب موج‌های پنجگانه. نام برد: 1.حدود 10-20 هزار سال قبل، کاهنان و رمال‌ها آینده را می‌دیدند. 2. بعد از آن ابن خلدون آمد هر حکومتی را به 5 دوره تقسیم کرد که یک حکومتی اول انقلاب می‌کند بعد می‌آید فضای شورانگیزی به وجود می¬آورد، بعد آرام آرام به سمت فساد گرایش پیدا می‌کند. یا مارکس هم همین چهارچوب را برای کمون‌های پنجگانه مطرح کرد. 3. در قرن هجدهم پوزیتیویسم شکل گرفت که براساس تحلیل‌های آماری برنامه‌های آماری آینده را پیش‌بینی می‌کردند. 4. بعد کم کم سیستم‌های سایبرتکنیکی و نرم افزارها به وجود آمد و نگاه سیستمی ‌شکل گرفت که در نیمه-ی قرن بیستم بود 5. اکنون کلان‌روندی که وجود دارد نگاه انتگرالی است. این موج، نگاه انتگرالی یا نگاه پیوسته و ترکیبی کلان- روندی است. کلان- روند انتگرالی به شکلی است که فرهنگ با اقتصاد ترکیب است. جنگ با امنیت، با سیاست، با همه چیز ترکیب است. یک نظامی آمریکا زمانی فقط اسلحه بلد بود و در عراق حضور پیدا می¬کرد ولی الان یک ژنرال آمریکایی تاریخ خاورمیانه و فرهنگ خاورمیانه را هم خوب بلد است.
     یکی از مهم‌ترین مراکز غیرانتفاعی آینده‌پژوهی موسسه R&D است. این موسسه بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا شکل گرفت. کارش تحقیق و توسعه در زمینه امور نظامی‌ آمریکایی‌ها بود. بینان‌گذارش هرمن کان بود. هرمن کان شخصیت بسیار معروفی است که فلسفه، فیزیک و فضانوردی خوانده است. موسسه R&D مهم‌ترین اتاق فکر در امریکا است. ژنرال‌های بازنشسته، ریاضیدان‌ها ، روانشناسان و جامعه شناسان با این موسسه همکاری می‌کنند.
    یکی دیگر از موسسه‌های مهم فدراسیون جهانی آینده‌پژوهی موسسه¬ای با نام اختصاری WFSF است. این سازمان با حمایت یونسکو شکل گرفته است. اشخاص معروفی مثل یوهان گالتونگ یا النورا ماسینی(که یکی از پژوهشگران آینده‌پژوهی زنان است)، جیمز دیتور و یک ایرانی به نام وحیدی مطلق با این موسسه همکاری می¬کنند. ادوارد کورنیش هم بنیان گذار یکی از انجمن‌های آینده‌پژوهی است. کتابی هم به فارسی از او با نام آینده‌پژوهی پیشرفته ترجمه شده است. یکی دیگر از آینده‌پژوه‌ها ضیاء‌الدین سردار پاکستانی است. شعارش هم این است که آینده تمام آن چیزی است که اهمیت دارد. پیتر شوارتز هم از کسانی است که در برنامه‌های سرویس‌های جاسوسی و امنیت امریکا خیلی نقش کلیدی دارد و جمله معروفش این است که ارزشمندترین سوالی که هر روز باید از خودتان بپرسید این است که اشتباه من کجاست. کتابی هم که از ایشان به فارسی ترجمه شده هنر دورنگری است. تخصص پیتر شوارتز در زمینه سناریو‌نویسی است. پیتر شوارتز سناریویی برای یکی از شرکت‌های امریکایی در حال ورشکستگی نوشت که باعث شد آن شرکت نفتی ا نجات پیدا کند. یکی دیگر از معروف‌ترین آینده¬پژوه‌ها ریچارد اسلاتر انگلیسی است که کتابی با نام «عصر آینده‌نگاری» دارد.
    آینده‌پژوهی مقدمه آینده‌نگاری(Foresight) است. آینده‌پژوهی فقط دید، شناخت، و معرفت به ما می‌دهد ولی آینده‌نگاری می‌گوید خوب حالا که شناخت پیدا کردی آستین‌ها را بالا بزن و وارد کار عملیاتی شو. می‌روی برنامه می‌چینی، می‌روی سناریو می‌چینی، می‌روی کارهای عملیاتی انجام می‌دهی، این می‌شود آینده‌نگاری.
    خانم النورا مازینی در زمینه¬ی جامعه‌شناسی علوم انسانی کار کرده است. تحلیل‌های اجتماعی کوتاه مدت و بلندمدت را در آموزش و پرورش انجام داده است. راجع به بحث زنان و آینده فرهنگی زنان مطالعات زیادی دارد. جنیفر گیدلی هم موسسه فدراسیون جهانی آینده‌پژوهی را تاسیس کرده و زمانی دبیرکل آن بوده است کتاب «آینده» معرفی بسیار کوتاهی از آینده است. آقای مهندس وحیدی مطلق نظریه‌ای تحت عنوان نظریه پنل انتگرالی پرداخته است. اگر می‌خواهید شروع به کار کنید کتاب مبانی آینده‌پژوهی آقای وندل بل کتاب مهمی ‌است. رئالیسم انتقادی در برابر بحث پوچ گرایی که به کار فرهنگی می‌آید از بحث‌های وندل بل است. الوین تافلر هم جزو اولین آینده پژوهانی است که کتاب «موج سوم» او یا «جا به جایی قدرت و شوک آینده» را مطرح کرده است. جمله معروفی دارد «بی سوادان قرن بیست و یکم کسانی نیستند که نمی‌توانند بخوانند و بنویسند بلکه کسانی هستند که نمی‌توانند آموخته‌های کهنه را دور ریخته و دوباره بیاموزند».
     بحث آخر ما آینده‌پژوهی در ایران است. وقتی که می‌خواهیم راجع به آینده ایران فکر کنیم بایستی به آینده‌های ایران فکر کنیم. اگر یک تصویر داشته باشیم از آینده و با آن یک تصویر پیش برویم با شکست مواجه خواهیم شد. یک آینده‌پژوه مطرح ایرانی به نام دکتر سعید خزائی داریم. ایشان استاد دانشکده¬ی آینده‌پژوهی و زبان‌های خارجی دانشگاه امام حسین است و پروژه آینده‌پژوهی آینده انقلاب اسلامی ‌را انجام داده است. نقطه‌ی آغازین آینده‌پژوهی در ایران از سال 1327  و برنامه‌ی هفت ساله بود( آن زمان برنامه 5 ساله نبود). اولین مقاله‌ای راجع به دورنگری آینده توسط فردی به نام امیرحسین جهانبگلو(پدر همین آقای رامین جهانبگلو) در سال 47 نوشته و آقای مجید تهرانیان کارمند رادیو برنامه‌های آینده‌پژوهی را برای اولین بار  برای رادیو نوشت. فرد دیگر آقای بایزید مردوخی بنیان گذار آینده‌پژوهی در برنامه و بودجه بود. ایشان سندهای راهبردی را در برنامه و بودجه مطرح کرد. اولین سند رسمی‌ چشم‌انداز جمهوری اسلامی‌ هم در افق 1404 سال 1384 توسط سازمان برنامه و بودجه نوشته شد که راهنمای برنامه‌های پنج ساله بود.
موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی که کتاب‎های زیادی هم منتشر کرده از موسسات آموزشی ایران در زمینه¬ی آینده‌پژوهی است. این موسسه وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است. اندیشکده صنعت و فناوری یا آصف هم یک موسسه غیرانتفاعی است. بنیاد توسعه فردا داریم. این هم نوپردازی و بحث‌های مطالعات آینده را انجام می¬دهد. موسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام هم داریم که آقای سردار صفوی مسئول آن هستند. پژوهشکده چشم‌انداز آینده‌پژوهی که در اصل وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام است در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات مستقر است. دانشگاه امیرکبیر و آقای دکتر بهرامی ‌اولین کسی بوده که بحث‌های آینده‌پژوهی را مطرح کرده است. مرکز اندیشکده سیاست گذاری امیرکبیر و موسسه افق آینده‌پژوهی راهبردی هم موسسه غیرانتفاعی است و اندیشگاه علم و صنعت جهان معاصر جزو موسسات آینده‌پژوهی‌ست. دانشگاه صنعتی امیرکبیر، دانشگاه تهران، و دانشگاه بین المللی امام خمینی هم از دانشگاه‌هایی هستند که پژوهشکده آینده‌پژوهی دارند. یکی از اولین طرح‌های آینده‌پژوهی در ایران طرح پامفا 1404 بوده است که به اصطلاح پروژه مقدماتی عملیاتی الگوی توسعه است که سال 1385 اجرا شده است. طرح پامفا مخفف طرح پایلوت آینده نگاری است. حرف اصلی آن هم این است که ما تا سال 1404 مهم ترین فناوری‌هایی که نیاز داریم وارد ایران بکنیم و در اختیار سازمان‌ها قرار بدهیم چه فناوری‌هایی هستند؟
    دوستان اگر سوالی هست بفرمایید.
رامین جانی پور:
    سوال من پیرامون فرق بین پیش‌بینی، پیشگویی، آینده‌نگاری و آینده‌پژوهی‌ست. شما طوری صحبت کردید که انگار همه در طول هم هستند و یکی هستند آیا این¬طور است؟ اگر بنا بود این‌ها همه یکی باشند چرا ما رفتیم آینده‌پژوهی خواندیم همان رمل و اسطرلاب‌ها می‌آوردیم پیش‌بینی می‌کردند. اگر بنا است پیش‌بینی‌ها و پیش¬گویی‌ها اتفاق بیافتد تفاوت آینده‌پژوهی با این‌ها چه می‌شود؟ درصد عدم قطعیت چه میزان است؟ اگر بنا باشد همه چیز عدم قطعیت باشد و همه چیز مبتنی بر مفروضات باشد این چه آینده‌نگری است؟
    قربان‌پور: معمولا می‌گویند پنجاه تا هفتاد درصد دانش و علم پرسش و پرسشگری است. بحث مهمی ‌است. این سردرگمی ‌عمدتا وجود دارد و باید این واژگانی که مترادف هم هستند متمایز شوند. پیش گویی واژه ای است که در زبان ساحران و جادوگران و رمال‌ها گفته می‌شود. مثلا می‌گویند یک پیشگو در هند 50 سال آینده ایران را پیشگویی کرده است. هیچگونه داده یا آورده علمی‌ندارد. ما که در آینده‌پژوهی پیشگویی نداریم.
    وقتی کلمه پیش‌بینی را مطرح می‌کنیم پیش‌بینی فقط یک گزینه است مثلا من پیش‌بینی می‌کنم فردا بارندگی است. فقط یک گزینه است. حالا بیاییم مقایسه کنیم با پیش‌نگری و آینده‌نگری و آینده اندیشی. پیش‌بینی از نظر زمانی زمان کوتاهی است مثلا من هوا را پیش‌بینی می‌کنم. پیش‌بینی یک گزاره یا یک انتخاب جلوی ما می‌گذارد و اساس آن هم پوزیتیویستی است. آن پیش‌گویی که هیچ دیتا نداشت ولی پیش‌بینی دیتا دارد. پیش‌بینی فقط یک آینده را به ما معرفی می‌کند آن هم در بازه زمانی کوتاه، اما وقتی می‌گوییم فیوچرز استادیز یعنی آینده‌های ممکن و احتمالی چند گزینه مطرح است. پیش‌بینی یک جور قطعیت را مطرح می‌کند، اما آینده‌نگری تفاوت دارد. این بحث‌هایی که الان مطرح کردیم آینده‌نگری است فیوچریسم است یعنی همیشه در آینده‌پژوهی از آینده‌ها صحبت می‌کنند. وقتی بازه زمانی ما از 5 سال بیش-تر شد دیگر پیش‌بینی جواب نمی‌دهد. ما آینده‌نگری و آینده‌نگاری باید انجام بدهیم. آینده‌های مختلف را بیاوریم کنار هم. مثلا برنامه‌ریزی استراتژیک یک جور پیش‌بینی است که یک آینده‌ای را مطرح می‌کند.
سوال
    قربان‌پور: در پیش‌بینی اصلا تخیل معنایی ندارد و اگر استفاده می‌کنیم به دلیل لغزش زبانی است. یک نفر می‌آید فوتبال را پیش‌بینی می‌کند براساس داده‌های مشخص ولی یکی می‌آید شرط‌بندی می‌کند می‌گوید من شرط می‌بندم تیم الف می‌برد یکی می‌گوید شرط می‌بندم تیم ب می‌برد بدون هیچ گونه داده‌ای. شاید برای این که پیش‌بینی کند یک تخیلی که ریشه در تعصب داشته باشد شکل می‌گیرد ولی این تخیل محسوب نمی‌شود چون فلان تیم را دوست دارد می‌گوید این‌ها می‌برند براساس علقه‌ها. یک جایی عقل پیش می‌رود یک جای دیگر تخیل. مثلا در یکی از کشورهای اروپایی در مهدکودک بچه‌های مهدکودک را می‌برند پارک، آسمان هم مثلا نیمه ابری است. می‌گوید بچه‌ها به این ابرها نگاه کنید و هر تخیلی که از ابر دارید روی کاغذ نقاشی بکشید. روی دست هم نگاه نکنید. خود ناسا می‌آید از روی تخیل بچه‌ها برنامه‌های ماهواره‌ای و فضایی و طراحی‌هایش را انجام می‌دهد. یعنی تخیل یک امر نابی است که می‌تواند از کودکان هم شکل بگیرد. بحث ژول ورن که مطرح شد اساسا مبتنی بر تخیل بود. وقتی ما از تخیل¬مان صحبت می‌کنم دیگران می‌گویند خیالاتی شده¬ای. یعنی در جامعه و سیستم آموزشی ما آدمی‌که تخیل می‌کند، می‌گوییم خل و دیوانه است. قاطی کرده است. اصلا در کار فرهنگی جهاد دانشگاهی به نظر من بایستی بحث‌های تخیل‌اندیشی در کنار عقل‌اندیشی به کار برده شود و خیلی هم اهمیت دارد. بنابراین تخیل در آینده پژوهی به کار می‌رود. در پیش‌بینی و پیشگویی تخیلی اگر باشد خیلی سطح نازل که ریشه در یک سری اوهام می‌تواند داشته باشد.

سوال
    قربان پور: کسانی که قدرت تخیل و خلاقیت ندارند آینده پژوهی کار نکنند. ما وقتی که از امکان‌های آینده صحبت می‌کنیم برای برنامه‌ریزی کار فرهنگی بایستی قدرت تصویرسازی داشته باشم. ممکن است در طول این 5 سال به طور کلی سیاست کلان فرهنگی کشور تغییر کند. حالا در صورتی که تغییر کند ممکن است به چه شکلی دربیاید؟ آنجا است که می‌رود وارد تصویرسازی می‌شود اینجا تخیل و تصویرسازی مترادف نیستند متداخل هستند و به هم کمک می‌کنند.

دفتر مطالعات فرهنگی جهاد دانشگاهی

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2024 - All rights reserved.
آدرس آی پی: 3.144.251.72 سیستم عامل: Unknown مرورگر: Mozilla تاریخ مشاهده: دوشنبه, 10 اردیبهشت,1403