وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ
وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد
جلسه صد و سیزدهم
دفتر سی و چهارم: اندوه خوبان – قسمت نهم– دوشنبه 13/10/1400 – 29 جمادی الاول
در صد و سیزدهمین جلسه از درسگفتار پرده پوشانی، پرده انداز، دکتر پایداری، قسمت نهم از سی و چهارمین دفتر با عنوان اندوه خوبان پیرامون عبارت وَ یَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ آغاز نمودند و به شرح و تفسیر پرداخت که اهمّ روایات طرح شده در این جلسه به ترتیب زیر می باشد
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مِنْ أَحَبِّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ إِشْبَاعُ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِيسُ كُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَيْنِهِ.
الجزء الثاني كتاب الإيمان و الكفر بَابُ إِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابنابىعمير، از هشام بن حكم، از امامجعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «از جمله دوستترين اعمال در نزد خداى عز و جل ادخال سرور است بر مؤمن؛ خواه سير كردن گرسنگى او باشد، و خواه وا بردن اندوه او، و خواه ادا نمودن قرضى كه دارد».[1] (تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى) ؛ ج3 ؛ ص485)
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَا مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ كَيْلٌ وَ وَزْنٌ إِلاَّ اَلدُّمُوعُ فَإِنَّ اَلْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ فَإِذَا اِغْرَوْرَقَتِ اَلْعَيْنُ بِمَائِهَا لَمْ يَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّةٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اَللَّهُ عَلَى اَلنَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاكِياً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرُحِمُوا . الجزء الثاني كِتَابُ اَلدُّعَاءِ بَابُ اَلْبُكَاءِ
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابنابىعمير، از منصور بن يونس، از محمد بن مروان، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «هيچ چيز نيست، مگر اينكه آن را كيل و وزنى هست، مگر اشكهاى چشم. پس به درستى كه يك چكيدهاى از آن، درياهايى از آتش را فرو مىنشاند و خاموش مىگرداند. پس چون چشم پر شود از آب خويش و آن را بريزد، غبار سياه و نشانه اندوه و خوارى و رسوايى روى صاحب آن را فرو نپوشد (يعنى آثار اندوه و ذلّت بر او هويدا نگردد) پس چون چشم سرريز شود و آب از اطراف آن بريزد، خدا آن روى را بر آتش دوزخ حرام گرداند. و اگر آنكه يك گريهكنندهاى در ميانه گروهى بگريد، همه آن گروه رحمت شوند» (كه خدا بر همه ايشان رحم فرمايد).[2]
(تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى) ؛ ج4 ؛ ص329)
يَا عَلِيُّ إِنَّ مِنَ اَلْيَقِينِ أَنْ لاَ تُرْضِيَ أَحَداً بِسَخَطِ اَللَّهِ وَ لاَ تَحْمَدَ أَحَداً بِمَا آتَاكَ اَللَّهُ وَ لاَ تَذُمَّ أَحَداً عَلَى مَا لَمْ يُؤْتِكَ اَللَّهُ فَإِنَّ اَلرِّزْقَ لاَ يَجُرُّهُ حِرْصُ حَرِيصٍ وَ لاَ تَصْرِفُهُ كَرَاهَةُ كَارِهٍ إِنَّ اَللَّهَ بِحُكْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ اَلرَّوْحَ وَ اَلْفَرَحَ فِي اَلْيَقِينِ وَ اَلرِّضَا وَ جَعَلَ اَلْهَمَّ وَ اَلْحَزَنَ فِي اَلشَّكِّ وَ اَلسَّخَطِ
آنچه از پيامبر گرامى صلّى اللَّه عليه و آله در همين زمينهها (اخلاق و حكمت و غيره) روايت شده است.
سفارش پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به أمير المؤمنين عليه السّلام
اى على! همانا يكى از نشانههاى يقين اين است كه هيچ كس را با به خشم آوردن خداوند خشنود نسازى و به واسطه چيزى كه خدا به تو داده است، هيچ كس را نستايى و براى چيزى كه خدا به تو نداده است، هيچ كس را ملامت نكنى؛ زيرا نه حرص زدن آزمندى، روزى را مىرساند و نه ناخوشايندى شخص بىميل، آن را از او باز مىدارد.
به درستى كه خداوند به فضل و حكم خويش، نشاط و شادمانى را در يقين و خشنودى قرار داده و غم و اندوه را در شك و خشم نهاده است.[3] (تحف العقول / ترجمه حسن زاده ؛ ص13)
[1] كلينى، محمد بن يعقوب، تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى) - قم، چاپ: اول، 1388 ش.
[2] كلينى، محمد بن يعقوب، تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى) - قم، چاپ: اول، 1388 ش.
[3] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش.