معرفی کتاب «بازسازی دانشگاه مدنی: از نهاد آموزشی تا کنش فرهنگی»
کتاب بازسازی دانشگاه مدنی تلاشی جمعی برای پاسخ به این پرسش بنیادین است: چرا دانشگاه، نهادی که زمانی سرچشمهی روشنگری و نقد اجتماعی بود، امروز تا این اندازه از جامعه و فرهنگ فاصله گرفته است؟ به باور جولیان دابسون و اد فِراری، ویراستاران این مجموعه، دانشگاه معاصر در جهان غرب گرفتار نوعی بحران فرهنگی مشروعیت شده است. نهاد آموزش عالی که باید تولیدکنندهی معنا و گفتوگو باشد، درگیر فرهنگ عدد و رتبه و بازار شده است؛ فرهنگی که در آن تأثیر با آمار سنجیده میشود، نه با اثر اجتماعی یا فرهنگی.
کتاب با رویکردی میانرشتهای میکوشد مفهوم «دانشگاه مدنی» را بازتعریف کند — دانشگاهی که نه در حصار برجهای اداری، بلکه در بطن جامعه تنفس میکند. نویسندگان با زبانی روشن اما انتقادی نشان میدهند که دانشگاه امروز بیش از آنکه فرهنگی زنده باشد، سیستمی منجمد است. نظامی که مأموریت فرهنگی خود را به پروژهای اداری فروکاسته و از مردم، شهر و واقعیت زیسته فاصله گرفته است.
در فصلهای گوناگون، نمونههایی از دانشگاههایی مطرح میشود که کوشیدهاند دیوارهای خود را فرو بریزند: پروژههای هنری مشترک با محلهها، برنامههای عدالت شهری، و همکاری با گروههای محلی برای احیای فضاهای عمومی. این نمونهها نشان میدهند که دانشگاه هنوز میتواند به یک کنشگر فرهنگی بدل شود — اگر جرأت کند از مرکز قدرت فاصله بگیرد و در حاشیههای جامعه حضور یابد.
اما لحن کلی کتاب، بیش از آنکه ستایشگر باشد، هشداردهنده است. نویسندگان از «دانشگاه بیریشه» سخن میگویند؛ دانشگاهی که در جستوجوی اعتبار جهانی، ریشههای محلی خود را از دست داده است. چنین دانشگاهی شاید در نظام بینالمللی خوش بدرخشد، اما در شهر خود ناشناخته است.آ نچه در این وضعیت از بین میرود، فرهنگ اعتماد و ارتباط انسانی است؛ همان پیوندی که علم را به زندگی معنا میکرد.
«بازسازی دانشگاه مدنی» در نهایت یادآور میشود که بازگشت به جامعه فقط در سیاستهای آموزشی خلاصه نمیشود، بلکه مستلزم تحول فرهنگی عمیق در ارزشهای دانشگاه است: از رقابت به همبستگی، از تخصص به گفتوگو، و از انزوا به مشارکت. دانشگاه، اگر میخواهد مدنی باشد، باید به فرهنگ عمومی بازگردد و زبان مردم را دوباره بیاموزد. این کتاب در ظاهر دربارهی آموزش عالی است، اما در عمق، دربارهی آیندهی فرهنگ است؛ دربارهی اینکه چهگونه نهاد دانش میتواند در جهانی پرهیاهو هنوز صدایی برای معنا و مسئولیت باقی بگذارد.