هوش مصنوعی و زوال عقلانیت نقاد: دانشگاه در چنگال عقلانیت ابزاری

سه شنبه, 08 مهر,1404

هوش مصنوعی و زوال عقلانیت نقاد: دانشگاه در چنگال عقلانیت ابزاری

هوش مصنوعی و زوال عقلانیت نقاد: دانشگاه در چنگال عقلانیت ابزاری

 

ترجمه و تلخیص از گاردین 

 

هشدار پروفسور لئو مک‌کان و پروفسور سایمون سویینی در گاردین، مبنی بر اینکه «اتکای بی‌قید و شرط به هوش مصنوعی در حال دور زدن یادگیری عمیق است»، تنها یک نگرانی آموزشی نیست؛ بلکه نشانهٔ بارزی از یک تحول بزرگتر اجتماعی-اقتصادی است که نهادهای سنتی مانند دانشگاه را در معرض تهدید قرار داده است. از منظر جامعه‌شناختی، این پدیده را می‌توان در چارچوب فرآیند «بازاری شدن آموزش» و سلطهٔ «عقلانیت ابزاری» تحلیل کرد.

نظام دانشگاهی در چند دهه گذشته، به تدریج از جایگاه نهاد تولید «خرد» و «نقادی» فاصله گرفته و هرچه بیشتر در خدمت منطق نئولیبرالِ تربیت «نیروی کار» و «کارخانه مدرک‌سازی» قرار گرفته است. در این پارادایم جدید، شاخص‌های موفقیت، کارایی، سرعت و سودمندی مستقیم هستند. هوش مصنوعی، در این بستر، نه به عنوان یک ابزار کمکی برای تعمیق فهم، بلکه به عنوان یک «تکنولوژی شتاب‌دهنده» ظاهر می‌شود که می‌تواند با ارائهٔ سریع و بدون زحمت پاسخ‌ها، پژوهش‌ها و تکالیف، این منطق جدید را به کمال برساند.

هوش مصنوعی، با حذف «فرآیند» دشوار و زمان‌بر یادگیری – که شامل آزمون و خطا، تأمل، گفت‌وگو و حتی شکست است – هستهٔ مرکزی Bildung یا «پرورش فکری» را هدف می‌گیرد. این همان «یادگیری عمیقی» است که مک‌کان و سویینی به آن اشاره می‌کنند. نتیجه این روند، چیزی نیست جز نوعی «ازخودبیگانگی آموزشی»؛ دانشجو از فرآیند شناخت و خلق معنا جدا شده و به مصرف‌کننده‌ای منفعل از محتوای ازپیش‌تولیدشده تبدیل می‌شود. مهارت‌های حیاتی مانند تفکر انتقادی، تحلیل پیچیده و خلاقیت که تنها از طریق این کشمکش فکری پدید می‌آیند، به حاشیه رانده می‌شوند.

در نهایت، این مسئله صرفاً مربوط به تقلب دانشجویان نیست، بلکه مربوط به شکافی ساختاری است که فناوری آن را تشدید می‌کند. تهدید واقعی، خود فناوری به عنوان یک موجودیت خنثی نیست، بلکه شیوهٔ ادغام آن در یک نظام اجتماعی-اقتصادی خاص است که «بازدهی کوتاه‌مدت» را بر «پرورش شهروندان اندیشمند و نقاد» اولویت می‌دهد. دانشگاه، اگر نخواهد به کلی ماهیت خود را از دست بدهد، نمی‌تواند در برابر این موج ساده‌انگاری کند. وظیفهٔ فوری آن، نه ممنوعیت، بلکه تدوین یک راهبرد هوشمندانه و نقادانه است: چگونه می‌توان از هوش مصنوعی برای تقویت توانایی‌های تحلیلی بشر استفاده کرد، بدون اینکه هستهٔ انسانی فرآیند یادگیری – یعنی کشمکش، پرسشگری و اکتشاف – قربانی شود؟ هوش مصنوعی و زوال عقلانیت نقاد: دانشگاه در چنگال عقلانیت ابزاری

 

 

 

ترجمه و تلخیص از گاردین 

 

 

 

هشدار پروفسور لئو مک‌کان و پروفسور سایمون سویینی در گاردین، مبنی بر اینکه «اتکای بی‌قید و شرط به هوش مصنوعی در حال دور زدن یادگیری عمیق است»، تنها یک نگرانی آموزشی نیست؛ بلکه نشانهٔ بارزی از یک تحول بزرگتر اجتماعی-اقتصادی است که نهادهای سنتی مانند دانشگاه را در معرض تهدید قرار داده است. از منظر جامعه‌شناختی، این پدیده را می‌توان در چارچوب فرآیند «بازاری شدن آموزش» و سلطهٔ «عقلانیت ابزاری» تحلیل کرد.

 

نظام دانشگاهی در چند دهه گذشته، به تدریج از جایگاه نهاد تولید «خرد» و «نقادی» فاصله گرفته و هرچه بیشتر در خدمت منطق نئولیبرالِ تربیت «نیروی کار» و «کارخانه مدرک‌سازی» قرار گرفته است. در این پارادایم جدید، شاخص‌های موفقیت، کارایی، سرعت و سودمندی مستقیم هستند. هوش مصنوعی، در این بستر، نه به عنوان یک ابزار کمکی برای تعمیق فهم، بلکه به عنوان یک «تکنولوژی شتاب‌دهنده» ظاهر می‌شود که می‌تواند با ارائهٔ سریع و بدون زحمت پاسخ‌ها، پژوهش‌ها و تکالیف، این منطق جدید را به کمال برساند.

 

هوش مصنوعی، با حذف «فرآیند» دشوار و زمان‌بر یادگیری – که شامل آزمون و خطا، تأمل، گفت‌وگو و حتی شکست است – هستهٔ مرکزی Bildung یا «پرورش فکری» را هدف می‌گیرد. این همان «یادگیری عمیقی» است که مک‌کان و سویینی به آن اشاره می‌کنند. نتیجه این روند، چیزی نیست جز نوعی «ازخودبیگانگی آموزشی»؛ دانشجو از فرآیند شناخت و خلق معنا جدا شده و به مصرف‌کننده‌ای منفعل از محتوای ازپیش‌تولیدشده تبدیل می‌شود. مهارت‌های حیاتی مانند تفکر انتقادی، تحلیل پیچیده و خلاقیت که تنها از طریق این کشمکش فکری پدید می‌آیند، به حاشیه رانده می‌شوند.

 

در نهایت، این مسئله صرفاً مربوط به تقلب دانشجویان نیست، بلکه مربوط به شکافی ساختاری است که فناوری آن را تشدید می‌کند. تهدید واقعی، خود فناوری به عنوان یک موجودیت خنثی نیست، بلکه شیوهٔ ادغام آن در یک نظام اجتماعی-اقتصادی خاص است که «بازدهی کوتاه‌مدت» را بر «پرورش شهروندان اندیشمند و نقاد» اولویت می‌دهد. دانشگاه، اگر نخواهد به کلی ماهیت خود را از دست بدهد، نمی‌تواند در برابر این موج ساده‌انگاری کند. وظیفهٔ فوری آن، نه ممنوعیت، بلکه تدوین یک راهبرد هوشمندانه و نقادانه است: چگونه می‌توان از هوش مصنوعی برای تقویت توانایی‌های تحلیلی بشر استفاده کرد، بدون اینکه هستهٔ انسانی فرآیند یادگیری – یعنی کشمکش، پرسشگری و اکتشاف – قربانی شود؟

 

این نبرد، تنها بر سر کیفیت آموزش عالی نیست، بلکه نبردی است برای تعریف آیندهٔ «انسانیت» و جایگاه «تفکر انتقادی» در ساختار قدرت یک جامعهٔ دموکراتیک. اگر دانشگاه در این آزمون شکست بخورد، به نهادی تبدیل خواهد شد که شاید بتواند کارمندان بهتری تربیت کند، اما قطعاً شهروندان و اندیشمندان کمتری خواهد پرورد.

این نبرد، تنها بر سر کیفیت آموزش عالی نیست، بلکه نبردی است برای تعریف آیندهٔ «انسانیت» و جایگاه «تفکر انتقادی» در ساختار قدرت یک جامعهٔ دموکراتیک. اگر دانشگاه در این آزمون شکست بخورد، به نهادی تبدیل خواهد شد که شاید بتواند کارمندان بهتری تربیت کند، اما قطعاً شهروندان و اندیشمندان کمتری خواهد پرورد.

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2025 - All rights reserved.
آدرس آی پی: 216.73.216.10 سیستم عامل: Unknown مرورگر: Mozilla تاریخ مشاهده: سه شنبه, 08 مهر,1404