« خدايا! تو خود ميداني كه همواره آماده بودهام آن چه را كه تو خود به من دادي در راه عشقي كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز اين نبودم، آن هم خواست تو بود.» « پروردگارا! رفتن در دست توست، من نميدانم چه موقع خواهم رفت ولي ميدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده دينت بجنگم تا به فيض شهادت برسم.» به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين جملات بخشي از وصيتنامه كوتاه مردي است كه به گفته همرزمانش توانايي و عزم خستگي ناپذير از ويژگيهاي بارز او بود؛ شهيد صياد شيرازي. علي صيادشيرازي در سال 1323 در روستاي کبودگنبد شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوي متولد شد. با وجود آنكه پدر وي از عشاير فارس بود، ولي به دليل استخدام در ژاندارمري و سپس انتقال به ارتش، خانواده صيادشيرازي مانند ديگر خانوادههاي نظاميان، از شهري به شهري مهاجرت ميکرد. علي صياد شيرازي در سال 1340 براي ادامه تحصيل به تهران آمد و در سال 1343 در کنکور دانشکده افسري شرکت کرد و پذيرفته شد. وي سرانجام در مهرماه 1346 در رسته توپخانه، دانشآموخته و با درجه ستوان دومي وارد ارتش شد. وي در سال 1352 براي تکميل تخصصهاي توپخانه از طرف ارتش به آمريکا اعزام شد تا دوره هواسنجي بالستيک را بگذراند و بدين ترتيب پس از گذراندن موفق اين دوره آموزشي با تخصصي جديد به ايران مراجعت کرد. شهيد صياد شيرازي در سازماندهي نيروهاي انقلابي ارتش در دوران مبارزات پيش از انقلاب نقش بسزايي داشت و پس از پيروزي انقلاب نيز، در بحبوحه درگيريهاي سال 1358 در كردستان، به فرماندهي عمليات شمال غرب كشور برگزيده شد و بر همين اساس در پاكسازي كردستان نقش مهمي ايفا كرد. پس از حوادث کردستان، صيادشيرازي با درجه سرگردي به غرب اعزام شد و با هماهنگي ارتش و سپاه و همكاري برخي ديگر از فرماندهان، سنندج را آزاد كردند كه همين عمليات موجب شد تا وي با درجه سرهنگي به فرماندهي عمليات غرب منصوب شود. در پي اختلاف صيادشيرازي با بنيصدر، مدتي از ارتش كنار گذاشته شد ولي پس از عزل بني صدر، به ارتش بازگشت و براي پايان دادن به ناهماهنگي ارتش و سپاه، قرارگاه مشترك عملياتي سپاه و ارتش را راه اندازي كرد و به عنوان فرمانده ارتش درآن قرارگاه مشغول فعاليت شد. پس از شهادت سرلشگر فلاحي در سال60 ، با انتصاب سرلشکر ظهيرنژاد فرمانده وقت نيروي زميني ارتش به سمت رييس ستاد مشترک ارتش، صيادشيرازي به درخواست اکبر هاشمي رفسنجاني رييس شوراي عالي دفاع، با حکم امام خميني(ره) و با درجه سرهنگي به عنوان فرمانده نيروي زميني ارتش منصوب شد. پنج سال بعد يعني در اواسط سال 65، سرهنگ صيادشيرازي با حكم امام خميني(ره) به عنوان نماينده ايشان در شوراي عالي دفاع منصوب شد و در همان سال نيز به درجه سرتيپي نائل آمد. در سال 8 نيز اين فرمانده ارتشي با پيشنهاد رييس ستادكل نيروهاي مسلح و حکم فرماندهي کل قوا به سمت معاونت بازرسي ستاد کل نيروهاي مسلح منصوب شد. وي در سال 1372 جانشين رييس ستادكل نيروهاي مسلح شد و در16 فروردين 1378 نيز همزمان با عيد غديرخم از سوي فرمانده کل قوا به درجه سرلشگري نائل آمد که اين درجه چند روزي بيشتر با وي همراه نشد چراكه اين فرمانده عاليرتبه كشورمان در 21 فروردين همان سال به شهادت رسيد. در روز حادثه، صيادشيرازي صبح زود به قصد عزيمت به محل كار در مقابل منزل سوار خودروي خود شد كه مردي با لباس رفتگرها به وي نزديك شد و چنين وانمود كرد كه ميخواهد نامهاي را ارائه دهد ولي زماني كه صيادشيرازي شيشه خودروي خود را پايين كشيد تا نامه را دريافت كند، آن شخص اسلحه خود را بيرون كشيد و وي را در مقابل ديدگان فرزندش به شهادت رساند. يكي از نقاط برجسته زندگي و خدمات سپهبد شهيد صياد شيرازي در دوران پس از انقلاب، عمليات مرصاد بود كه در واپسين روزهاي جنگ تحميلي انجام شد. فرماندهي اين عمليات گسترده - كه نيروهاي مورد نياز آن عمدتا از لشكر 81 زرهي كرمانشاه، تيپ مستقل 45 تكاور نيروي زميني ارتش، يگانهاي توپخانه، نيروي هوايي و هوانيروز ارتش تامين و سپس لشكر 32 انصارالحسين و 27 محمد رسولالله نيز از سوي سپاه به آنها ملحق شدند- بر عهده سپهبد شهيد صياد شيرازي بود. بر اساس آن چه در گزارشات مستند آمده است، در اين عمليات، پس از ورود بالگردهاي هوانيروز به منطقه، به دستور صياد شيرازي يك تيم آتش كبري از پايگاه امام حسين(ع) و يك تيم آتش از پايگاه كرمانشاه به پرواز درآمدند و در مسير اسلامآباد به نيروهاي حاضر در منطقه ملحق شدند تا به ارتفاعات تنگه چهارزبر نزديك شوند و در يك سوي آن پرواز كنند. خلبانان مستقر، در حركت بر فراز سمت چپ تنگه چهارزبر و حوالي منطقه ماهيدشت به طول 10 كيلومتر متوجه وجود ترافيك سنگيني در جاده شدند و مراتب را به ستاد فرماندهي عمليات اعلام كردند. با اعلام اين خبر از سوي خلبانان، امير صياد شيرازي دستور شليك صادر كرد، ولي خلبانان با اين استدلال كه ستون خودرويي متراكم حاضر در جاده مردم عادي هستند در اجراي دستور فرمانده مردد ماندند. امير سپهبد شهيد صياد شيرازي بلافاصله با لحني محكمتر از اعلام فرمان اخير خود، خطاب به خلبانان گفت كه «من به عنوان نماينده امام (ره) به شما دستور ميدهم كه آتش كرده و همه خودروها را منهدم كنيد، آنها منافقين هستند!» پس از تكرار و تاكيد فرمان فرماندهي عمليات، خلبانان جاده را هدف قرار دادند و بخش قابل توجهي از ستون خودرويي حاضر در جاده را منهدم كردند و پس از آن چهار تيم ديگر آتش از هوانيروز وارد عمل شدند و در سحرگاه روز پنجم مرداد ماه نيز دو فروند "فانتوم اف ـ 4" نيروي هوايي ارتش، ستون متوقف شده دشمن را به شدت بمباران كردند ولي حملات به همين جا ختم نشد و دقايقي بعد بالگردهاي كبري از سوي هوانيروز، انبوهي از نفرات و تجهيزات دشمن را هدف گرفتند. دشمن پس از آن كه مورد هدف آتش سنگين ايران قرار گرفت، راهي جز فرار از جهنم تنگه مرصاد را در پيش خود نديد و شروع به عقبنشيني كرد، ولي حملات ايران تمامي نداشت و اين بار سد راه بازگشت، فشار حمله از طرفين و حمله گازانبري ارتش و سپاه ايران در انتظار مهاجمين بود تا آنها را كاملا شكست خورده و بطور كلي متلاشي كند. در نهايت پس از سه روز جنگ و درگيري شديد در غرب كشور، آن دسته از نيروهاي متلاشي شده دشمن كه زنده مانده بودند، عقبنشيني و كشور را ترك كردند ولي با اينحال تعداد كشتههاي آنها بيش از 2500 نفر گزارش ميشود. اين شكست سنگين دشمن به همراه ديگر اقدامات سپهبد شهيد صياد شيرازي كه منجر به ناكاميهاي پيدرپي عناصر ضد انقلاب بويژه سازمان موسوم به مجاهدين خلق در طول سالهاي مختلف پس از انقلاب شده بود، موجب شد تا كينه اين افراد از فرمانده با سابقه نظامي بيشتر و بيشتر شود تا آنجا كه نسبت به ترور وي اقدام كردند و حتي با افتخار! مسووليت آن را به عهده گرفتند. يازده سال پس از شهادت صياد شيرازي، سردار سرلشكر رحيم صفوي دستيار و مشاور عالي فرمانده كل قوا در مراسم بزرگداشت اين شهيد از عمليات تلافيجويانه سپاه با شليك هزار موشك و گلوله توپ به پايگاه منافقين در عراق در همان سال اول شهادت امير صياد شيرازي خبر داد. وي با بيان اينكه "دستور ترور شهيد صياد شيرازي از جانب صدام به منافقين داده شد"، گفت: سپاه پاسداران در همان سال اول شهادت صياد شيرازي طي يك طرح عملياتي از ساعت 4 تا 8 صبح تمام مقرهاي منافقين از پادگان اشرف گرفته تا العماره را با شليك بيش از هزار موشك و گلوله توپخانه برد بلند، منهدم و تلفات سنگيني را به آنها وارد كرد. به دنبال اين عمليات بود كه عراق هيچ واكنشي از خود نشان نداد و تنها به گله مختصري بسنده كرد. همرزمان سپهبد شهيد صياد شيرازي و كساني كه با وي آشنا بودهاند، او را فردي سختكوش، فداكار، وارسته، پارسا و الگوي فرماندهاي مومن و شجاع توصيف كردهاند و شايد همين ويژگيها و نيز خدمات وي بود كه موجب شد در مراسم تشييع پيكرش تعداد زيادي از مقامات و فرماندهان عاليرتبه كشوري و لشگري از جمله فرمانده كل قوا به همراه جمعي از دوستدارانش حضور يابند. انتهاي پيام